تناوب قمری که سومین ریتم اصلی موجودات
زنده است، در طرحهای تاریخ تولد انسان نیز ظاهر می شود . رابطه میان ماه و
تولد آنچنان نزدیک است که در بعضی نقاط حتی ماه را « قابله بزرگ » می نامند
. برای تحقیق در این مورد ، دو نفر با نام یکسان دکتر مناکر اطلاعاتی
درباره بیش از نیم میلیون تولّدی که در بیمارستانهای نیویورک میان سالهای
۱۹۴۸ میلادی به وقوع پیوسته جمع آوری کرده اند . این تعداد عظیم مصادیق از
نظر آماری به طرز روشن و معنی داری نشان می دهد که بیشتر تولّدها در
روزهایی انجام می گیرد که ماه رو به کوچک شدن می گذارد و نقطه اوج تولدها
درست بعد از بدر ماه کامل است و نقطه حضیض آن به هنگام هلال ماه جدید .
مطالعات دیگری در آلمان و در کالیفرنیا بر روی تعداد کمتری از تاریخهای
تولد چنین رابطه ای را آشکار نکرد ، ولی باید به خاطر سپرد که تاثیرات قمری
در مکانهای مختلف جغرافیائی متفاوت است .
جزر و مدها در خلیج
فاندی ( جنوب شرقی کانادا ) آب دریا را بیش از مقدار حیرت آور پانزده متر
بالا و پائین می برد ٬ در صورتی که اختلاف میان جزر و مد دریا در تاهیتی (
واقع در اقیانوس اطلس جنوبی ) فقط چند سانتیمتر است . تاریخهای تولد در
میان ساکنان ساحل دریای شمال در آلمان نشان می دهند که زایشهای بسیار زیاد و
غیرمنتظره ای درست در موقع مد دریا رخ می دهد . به بیانی دیگر ٬ هرگاه که
ماه مستقیماً از بالای سر می گذرد در تعداد تولّدها افزایش ناگهانی ایجاد
می کند . پدیده مشابهی در کلن که در همان عرض جغرافیائی قرار دارد اما از
دریا بسیار دور است به چشم می خورد٬ لذا خود جزر و مدهای دریا نیست که
انقباض ماهیچه های رحم را کنترل می کند بلکه این ماه است که هر دو را تحت
تاثیر قرار می دهد .
مطمئنا ارتباط نزدیکی نیز میان ماه و خونریزی
بطور عمومی وجود دارد . بنا به بعضی خرافات رایج ٬ ماه همانطور که جزر و مد
دریا را اداره می کند جریان خون را نیز کنترل می نماید . در آن روزگاران
که حجامت یک نوع درمان طبی متداول بود٬ معمولاً این کار وقتی انجام می شد
که ماه از بدر به تربیع می رفت ٬ زیرا اعتقاد بر این بود که وقتی نور فزونی
می یابد و مد شروع به بالا آمدن می کند ٬ جاری نمودن خون خطرناک است . این
خرافه ممکن است ریشه در واقعیت داشته باشد . ادسون اندروز از تالاهاسی
گزارش می دهد که در ارزیابی تعداد بیش از یک هزار « بیمار خون ریز »٬ یعنی
بیمارانی که بر روی تخت جراحی به وسائل غیر عادی رگ بندی احتیاج پیدا کرده و
یا به علت خونریزی به اطاق عمل بازگردانیده شده اند ٬ ۸۲ درصدکل بحرانهای
خونی مابین تربیع اوّل و تربیع ثانی ماه اتفاق افتاده است ٬ و نقطه اوج
پرمعنائی درست به هنگام بدر داشته اند . دکتر اندروز گزارش خود را با این
سخن به پایان می رساند : « این آمار آنچنان قطعی و قانع کننده به نظر می
آیند که ممکن است من همچون جادوگران قبائل فقط در شبهای تاریک عمل کنم و
شبهای مهتابی را برای سخن عشق باقی گذارم .»
شبهای مهتابی خاصیتی
دارند که روی بعضی از مردم به صورتهای عجیب اثر می گذارند . خود لغت « ماه
زده » ارتباط مستقیمی را میان ماه و دیوانگی القا می کند . ] در زبان
انگلیسی و فرانسه به دیوانگان « لوناتیک » ( ماه زده ) گفته می شود ] . در
واقع پیش از اینها این خرافه را آنچنان مسلّم می پنداشتند که حتی یکبار در
قانون نیز وارد نموده اند . دویست سال قبل قانون انگلستان تمایزی قائل بود
میان آنان که « دیوانه » اند ٬ یعنی بیماران روانی قدیمی و غیر قابل علاج ٬
و آنها که « ماه زده » ( لوناتیک ) بوده و لذا فقط مستعد اختلال مشاعری
هستند که از ماه پدید می آید . جنایاتی که توسط دسته دوم به هنگام بدر ماه
انجام می شد در دادگاه ها از تخفیف مجازات برخوردار می گردید . مدیران
تیمارستانها همواره از اثر ماه بر ساکنان « ماه زده » تیمارستان می ترسیدند
و در شبهائی که ماه کامل بود ٬ از خروج کارمندان جلوگیری می کردند . در
قرن هیجدهم میلادی بیماران را حتی در روز قبل از بدر کامل برای جلوگیری از
خشونت احتمالی آنان در شب کتک می زدند . خوشبختانه اینگونه خشونت های رسمی
دیگر غیر قانونی اعلام شده اند ٬ امّا قسمتهائی از اعتقادات کهن درباره ماه
همچنان باقی مانده است . شاید هم حقیقتی در آن ها نهفته باشد .
انستیتوی
آمریکائی اقلیم شناسی طبی گزارشی از اثرات بدر کامل بر رفتار انسان را
منتشر کرده است که در آن نوشته شده وقوع جنایاتی با محرک قوی روانی آرسون (
جنون آتش زدن ) ٬ کلپتومانیا ( جنون دزدی ) ٬ رانندگی وحشیانه ٬ و
الکولیسم منجر به آدم کشی ٬ همگی در شبهائی که ماه کامل است به بیشترین حد
خود می رسند و ابری بودن هوا تاثیری در وقوعشان ندارد .
لئونارد
راویتز ٬ عصب شناس و پزشک مشاور امراض روانی ٬ ارتباط فیزیولوژیک مستقیمی
میان انسان و ماه کشف کرده است که می تواند این وابستگی ها و ارتباطات را
توضیح دهد . او سالیان درازی بکار اندازه گیری اختلافات پتانسیل الکتریکی
میان سر و سینه بیماران روانی مشغول بود . او از عابرینی که بطور تصادفی
انتخاب شده بودند نیز همین آزمایش را به عمل آورد و کشف کرد که همه مردم
دارای طرحی دوره ای هستند که هر روز تغییر میکند و بزرگترین مقدار اختلاف
پتانسیل میان سر و سینه زمانی به وجود می آید که ماه کامل است ٬ و بخصوص در
مورد بیماران روانی این اختلاف عمیق تر مشاهده می شود . راویتز عقیده دارد
که چون ماه میدان مغناطیسی زمین را دگرگون می کند ٬ این تغییرات بحران های
روانی را در اشخاصی که تعادل روانی شان از قبل تا حدودی متزلزل بوده است
تشدید می نماید . « ما ٬ علاوه بر جنبه های مختلفی که داریم از یک جنبه
ماشینهائی الکتریکی هستیم که منابع انرژی درونی مان ممکن است توسط عوامل
متناوب کیهانی ( مانند نیروهائی که بوسیله ماه اعمال می شوند ) که دست
اندرکار تشدید عدم تعادلها و تعارضهای موجود می باشند تحریک شوند . »
تحقیقات
برای کشف روابط فیزیولوژیک احتمالی دیگری میان انسان و ماه ادامه دارد .
ادعا شده است که مرگهای ناشی از سل ریوی بیشتر در طول هفت روز پیش از بدر
اتفاق می افتند و یک پزشک آلمانی همبستگی هائی میان دوره های قمری با ذات
الریه ٬ مقدار اسید اوریک خون ٬ و حتی زمان مرگ را گزارش داده است .
بدیهی
است که ماه بر انسان از بسیاری طرق تاثیر می گذارد . عمل جاذبه ماه یک
تاثیر مستقیم است ٬ اما از بابت نور ٬ ماه فقط واسطه ایست که شکوه خورشید
را جلوه گر میسازد . لذا تعجب آور نیست اگر بدانیم انسان از خورشید حتی
بیشتر از آنچه مشهود است تاثیر می پذیرد .
مردان مقدس ، جوکیها و مرتاضها با قدرت
ایمان می توانند بر بدن خود مسلط شوند ، آنها می توانند مدتی طولانی بدون
آب ، هوا یا غذا زندگی کنند . آنها چگونه این قدرت اسرار آمیز را برای دور
کردن مرگ بدست می آورند ؟
عده ای از مرتاضها خود را زنده به گور می
کنند و روزها و حتی ماهها بعد زنده از گور بیرون می آیند . معروفترین این
جوکیهای هندی هاریداس بود که ۴ ماه خود را زنده به گور کرد ، خبر این ماجرا
به مهاراجه لاهور رسید . او به این موضوع اعتقاد نداشت و دستور داد تا در
حضور او و با نظارت دقیق این کار تکرار شود . روزنامه تایمز طبی کلکته در
سال ۱۸۳۵ این ماجرا را بازگو کرد . این جوکی ماهیچه های زیر زبان خود را
قطع کرده بود . زبان می توانست تا شود به نحوی که سوراخ بینی در انتها حلق
را مسدود می کرد . این جوکی قبل از اینکه دفن شود مدتی تنها شیر و ماست می
خورد و در آب داغ حمام می کرد . روز قبل از دفن شدن یک تکه دراز کتان بلعید
و آنرا دوباره بالا آورد تا جهاز هاضمه خود را پاک کند . بینی و گوشهایش
را با موم پر کرد و در حالت چهار زانو نشست . دکترها او را معاینه کردند .
نبض او متوقف شده بود . سپس او را در کرباسی پیچیدند و در صندوقی گذاشتند .
درش را قفل کردند و در خاک گذاشتند و رویش خاک ریختند و رویش نیز جو
کاشتند و اطراف آن حفاظی تعبیه کردند و نگهبانانی آنجا گذاشتند .
چهل
روز بعد جمعیت زیادی جمع شدند تا نتیجه را مشاهده کنند . جو کاشته شده سبز
شده بود . زمین دست نخورده بود . صندوق را درآوردند . قفلهای روی صندوق
سالم بود و جوکی کفن پوش درست به وضعیت سابق در آنجا بود . به گفته شاهدان
هیچ علامتی از حیات در او دیده نمی شد . دستها و پاهایش خشکیده بود . او را
ماساژ دادند . زبانش را برگرداندند . گوشها و بینی اش را تمیز کردند و در
ریه هایش هوا دمیدند . کم کم علایم حیات ظاهر شد و ظرف چند ساعت او به حالت
عادی بازگشت .
کارهای شگفت انگیز مرتاضهای هندی معروف است . آنها
اعتقاد دارند که فنا کردن جسم راهی است برای تعالی روح.بعضی از آنها چنان
بی حرکت در جای خود می مانند که بدنشان جایگاه حشرات و یا محل تخم گذاری
پرندگان می شود . برخی نیز مشت خود را آنقدر بسته نگه می دارند که
ناخنهایشان بر اثر رشد درون گوشتشان فرو می رود . بعضی نیز آنقدر صورتشان
را بالا نگه می دارند تا ماهیچه های گردنشان خشک شود و یا مدتهای مدید روی
ستونی از میخ دراز می کشند .
جوکیهای هند قابلیتهای شگفتی از خود
بروز می دهند که قوانین فیزیکی را به مبارزه می طلبد.آنها به فلسفه هندوها
معتقدند که هدفش پیوستن به وجود متعالی است . ریاضتهای روزانه بدنی و فکری
آنها را وادار می کند که مهار کامل بدن خود را بدست گیرند و در نتیجه قادر
به زیستن در شرایطی هستند که برای انسانهای معمولی مرگ را به دنبال دارد .
آنها قادرند مدتهای مدید نفس نکشند . می توانند ضربان نبض خود را در هر دست
تغییر دهند ، هفته ها بدون آب یا غذا به سر ببرند و...
سالها
ریاضت ، تسلط بر اعصاب غیر ارادی را به همراه دارد که بر اعمالی نظیر تپش
قلب و حرکات روده نظارت می کند . جوکیهای با تجربه بر میزان حرارت بدن و
اعمال کلیه های خود نیز تسلط دارند . دفن بدن نهایی ترین مرحله تسلط اندیشه
بر جسم محسوب می شود . آنها در این حالت آگاهی خود را از دست نمی دهند
بلکه در حالت مدیتیشن عمیق و مهار شده قرار می گیرند .
گفته می شود
که بعضی از جوکیها می توانند سالها سر خود را در خاک دفن کنند یا برای مدت
۳۰ سال دو دست خود را بالای سر نگهدارند . شاید در پاره ای از موارد
اغراقهایی شنیده شود ولی موارد متعددی توسط شاهدان موثق گزارش شده است . در
سال ۱۹۵۰ مجله طبی لانست گزارش کرد که مرتاضی بنام شری را مداجی در
استوانه ای قرار داده شده است که آنرا در زیر خاک دفن کردند . بعد از ۵۶
ساعت استوانه بیرون آورده شد . سوراخی در آن درست کردند و استوانه را پر از
آب کردند . سوراخ دوباره مسدود شد . هفت ساعت بعد در استوانه را باز کردند
. جوکی در آب غوطه ور ولی زنده بود .
ریاضت کشیدن برای تعالی روح
سابقه ای کهن دارد . اعقاب مصریان و سوریها در قرن پنجم میلادی بخاطر
ریاضتهای سخت معروف بودند . آنها زنجیرهای سنگین به خود می بستند طوریکه
مجبور بودند مانند حیوانات روی زمین بخزند و یا تمام عمر را در انتهای چاهی
خشک سر می کردند و روزی یک دانه گندم می خوردند . معروفترین آنها سیمون
قدیس یا سیمون مناره نشین بود که در انطاکیه می زیست . می گویند او راهبان
را واداشته بود تا او را در حجره اش با ۱۰ قرص نان و کوزه ای آب محبوس کنند
و در حجره را سنگ چین کنند . بعد از ۴۰ روز او را در حالت نیمه بیهوش
یافتند در حالیکه نانها و آب دست نخورده مانده بود . او تا آخر عمر روزه
دار بود . او ۷۰ سال زندگی کرد در حالیکه ۴۲ سال آنرا روی سکویی باریک در
بالای ستونی به ارتفاع ۱۸ متر در صحرا زندگی کرد . روزها گرمای خورشید را
تحمل می کرد و شبها سرمای بیابان را . روزها چندین بار عبادت می کرد و تمام
شب دستهایش رو به آسمان بلند بود . بعد از مرگش کلیسایی بزرگ به یادبود او
ساختند . بسیاری از پیروانش راه او را دنبال کردند . به آنها اصحاب مناره
می گویند .
بعضی از مردم غریزه ذاتی برای تحمل شرایط فیزیکی ناممکن
دارند . در سال ۱۹۷۱ مجلات آمریکا درباره مردی بنام ناتان کوکر نوشتند که
نه مذهبی بود و نه شعبده باز . آهنگری ساده بود که در نیویورک زندگی می کرد
و نیروهای درونی اش را به خدمت حرفه اش درآورده بود . او نمایشی در ملاء
عام اجرا کرد : ابتدا کوره را روشن کرد . چند تکه آهن را در آن سرخ کرد سپس
آنها را به تنش چسباند . سپس سرب را داغ کرد و به حالت مایع درآورد و در
دهانش ریخت و بعد نیز آنرا برگرداند درحالیکه مایع جامد شده بود . دو دستش
را در کوره فرو برد و چند تکه زغال گداخته بیرون آورد و در کف دستش گرفت .
در تمام این مدت هیچ نشانه ای از سوختگی و زخم بر روی بدنش دیده نشد .
وجود
این افراد نشان می دهد که در هر انسانی تواناییهای غریبی نهفته و شاید
بتوان از وجود این تواناییها در درمان بیماریها استفاده کرد . تحقیقات نشان
داده است که مردم عادی نیز می توانند مهارتهایی نظیر تنظیم فشار خون ،
تنظیم ضربان قلب ، میزان ترشح اسید معده و میزان تعریق را بیاموزند . در
این روش بدن شخص به دستگاههای ثبت علایم وصل می شود که مثلا میزان فشار خون
را بر روی دستگاهی به نمایش درآورند . شخص با تلقین و احساس آرامش سعی در
پایین آوردن فشار خون می کند . به محض آنکه میزان فشار پایین آمد چراغی
روشن می شود . شخص می آموزد که آن حالت خاص را که باعث پایین آمدن فشار شده
دوباره به یاد بیاورد . و بعد از مدتی قادر می شود تحت هر شرایطی فشار خون
خود را کنترل کند .
المر و الیس گرین هر دو از بنیاد پزشکی منینجر
در کانزاس آمریکا بر اساس این شیوه روشی را ابداع کرده اند برای معالجه
بیماریهای غیر قابل علاج ( تاکید عمده این روش بر قدرت بخشیدن به نیروی
تجسم شخص به عنوان وسیله ای قوی برای درمان شخصی است . این دو در سال ۱۹۷۷
در کتاب ماوراء پس خوراند زیستی نشان دادند که چگونه به ۱۵۰ بیمار سرطانی
در مراحل پیشرفته ) که کمتر از یکسال فرصت زندگی دارند ، آموخته شد که در
ذهن خود مجسم کنند که سلولهای سرطانی یکایک نابود می شوند . به آنها با
استفاده از خود هیپنوتیزم آموخته شد با هر روشی و به هر شکلی که مایلند
نابودی سلولها را پیش چشم خود مجسم کنند . مثلا یک شطرنج باز مجسم می کرد
که توسط کوسه ماهیها بلعیده می شوند . در ۱۹ درصد ، علایمی از کم شدن
سلولهای سرطانی بدست آمد . در ۲۷ درصد ، سلولهای سرطانی نه کم شدند و نه
زیاد و در ۳۲ درصد هم معالجه تاثیری نداشت اما به عمر آنها یکسال افزوده شد
.
بسیاری از پزشکان اعتقاد دارند که با نیروی اراده می توان اعمال
سیستم غیر ارادی عصبی را تغییر داد . هر چند در میزان این تغییر اختلاف
نظر وجود دارد اما تردیدی نیست که می توان بیماران را وا داشت تا نقش
فعالتری در سلامت خود بر عهده گیرند . هاری هودینی ( شعبده باز معروف )
یکبار یک ساعت را در تابوتی فلزی در ته استخر یک هتل گذراند . او به سبب
فرارهای شگفت انگیزش بسیار معروف شد و برخی به چشم یک ساحر به او نگاه می
کردند اما او تنها از قدرت تسلط بر نفس خود استفاده می کرد .
نخستین
تصور ها این بود که باطری در سال ۱۷۸۶ توسط لوییچی گالوانی دانشمند
ایتالیایی اختراع شده بود. در سال ۱۹۳۶ مطابق با سال ۱۳۱۴ در نزدیکی شهر
تیسفون در عراق امروزی کوزه ی بسیار عجیبی کشف شد که قدمت کوزه را به ۲۰۰۰
سال قبل یعنی زمان حکومت اشکانیان نسبت دادند در آن زمان نیز تیسفون و عراق
امروزی جزو قلمرو ایرانیان محسوب می شد.
ارتفاع کوزه ۴ سانتی متر و
قطر آن به ۸ سانتی متر می رسید و در ته کوزه یک دیسک مسی و در وسط آن یک
لوله مسی که در داخل آن نیز یک لوله آهنی وجود داشت قسمت هایی از سر آن نیز
با قیر پوشیده شده بود. ویلهلم کونیک باستان شناس آلمانی در سال ۱۹۴۰ قبل
وقتی این پیل را در موزه ایران و عراق دید آن را با خود به موزه ی برلین
برد و در آنجا آن را مورد برسی قرار داد و سپس نظریات جالبی در باره آن
ارائه داد او گفت که این کوزه یک پیل الکتریکی یا یک باطری است که برای
آبکاری طلا یا نقره به کار می رفته است.در سال ۱۹۴۰ ویلارد گری مهندس
برق ماکتی از آن کوزه درست کرد و محلول مس سولفات را در آن ریخت و آزمایشی
انجام داد که منجر به تولید ۱٫۵ تا ۲ ولت برق شد او ثابت کرد که این کوزه
می تواند جریان الکتریکی را بر قرار بکند بعد از جنگ جهانی دوم یک باطری
دیگر از این شکل نیز در همان ناحیه یافت شد. .
در سال ۱۹۷۰ نیز آرن
اگبرکت باستان شناس آلمانی آزمایش دیگری نیز روی کوزه انجام داد و مقداری
آب انگور را بجای محلول مس سولفات استفاده کرد او مشاهده کرد که باطری
الکتریسته ۰٫۸۷ ولت ایجاد می کند این آزمایش ثابت کرد که اشکانیان در بیش
از ۲۰۰۰ سال قبل قادر به تولید الکتریسیته از یک ماده اسیدی بوده اند