مصریان نخستین مردمانی بوده اند که زنجیره های علمی را به وجود آورده و دانش ها را با یکدیگرپیوند داده اند. این پدیده در عرصۀ علوم تجربی بیشتر به چشم می خورد . در این زنجیره علوم طبیعی ، ریاضیات، و پزشکی پیوندی ناگسستنی با یکدیگر داشته و لازم و ملزوم یکدیگر شناخته شده اند.
فیزیک،
شیمی، جانورشناسی[۱]، گیاه شناسی[۲]، ازیک سو حساب، هندسه، جبر و مثلثات
از سویی دیگر مکمل یکدیگر بوده اند. دانش پزشکی و داروسازی بطور کلی وابسته
به هر دو رشته یا هر دو مقوله از علوم بالا بوده اند. شاید مصریان به گونه
ای که امزور مطرح و متداول است، در عرصۀ ریاضیات ازجبر و مثلثات سخن نمی
گفته اند،ولی در هنر معماری، هیئت و نجوم و سایر مسائل فنی و حرفه ای از
معادلات و فرمول های مثلثاتی احتمالاً خیلی پیشرفته و اسرارآمیز بهره می
گرفته اند. مصریان در محاسبات نجومی خود از بابلیان بهره گرفته و از به
کارگیری دانش ریاضی غفلت نمی کرده اند.
تاریخ
جهان باستان مصریان را پدیدآورندۀ تقویم می داند. آنان در آغاز طلوع و
غروب آفتاب را ملاک مطالعات نجومی خود قرار داده و حول این محور حرمت می
کرده اند. آنها شبانه روز از طلوع تا غروب آفتاب و تا طلوع بعدی را کوچک
ترین واحد محاسباتی تقویمی خود دانسته و فاصلۀ بین طلوع و غروب آفتاب را یک
روز به شمار می آورده اند. مدت زمان سی بار طلوع و سی بار غروب آفتاب را
یک ماه و دوازده برابر آن را یک سال به شمار می آورده اند. آنها سال را به
۳۶۰ یا ۳۶۵ واحد یا بخش تقسیم کردند مه هر بخش یک شبانه روز است و آن را به
تقسیمات بالا بخش می نموده اند، به سخن دیگر شمار روزه های ماه نزد مصریان
عدد سی بوده است. مصریان سال راابتدا به سه بخش یا مقطع زمانی چهار
ماهه(فصل) تقسیم کردند که منطبق بابالا آمدن و زیاد شدن آب رودنیل و
فرونشستن آن بوده است، فصل (بخش) دوم دورۀ کشت و زرع سالیانه و مقطع (فصل)
سوم هنگام محصول برداری یا درو کردن غلات بوده است.[۳]
تقویم
مصریان در زمان امپراطوری باستان به وجود آمده و تقویم خورشیدی (شمسی)
بوده، ولی با گردش سالانۀ خورشید با محاسبات بابلیان هم آهنگی و انطباق
نداشته است. مصریان به اندازۀ بابلیان پیشرفت در این زمینه نداشته و به
مفاهیم آن چیزی که امروز حرکت وضعی زمین وحرکت انتقالی آن می گویند آشنایی
نداشته اند.آنها ابتدا زمین را هم مانند کرۀ خورشید ثابت و بی حرکت می
دانسته اند. آغاز سال مصریان همان روزی بود که ستارۀ زهزه[۴] همراه و
همزمان با غروب خورشید، می درخشید و در این هنگام معمولاً طغیان رودنیل
صورت می گرفته است. اخترشناسان مصری پس از مشاهدات ومطالعات مکرر دریافتند
که این واقعه هر ۳۶۵ روز یک بار روی می دهد و آن را یکسال یا یک دورۀ ۳۶۵
روزه نامیدند. این اخترشناسان همین مدت زمان را به دوازده بخش تقسیم کردند و
هربخش را یک ماه نامیدند و هر ماه را به سی بخش یعنی یک شبانه روز،با یک
بار طلوع آفتاب (خورشید) و غروب آن وتا طلوع بعدی تقسیمکردند. مصریان با
افزودن پنج روز به عنوان جشن های پایان سال این رقم را به ۳۶۵روز به تقلید
از بابلیان افزایش دادند، ولی این محاسبات نجومی سال مصریان به سال شمسی
(خورشید) به مدت شش ساعت به عقب می افتاد.
در
محاسبات نجومی امروز تقویم سالیانه با پذیرفتن سال کبیسه که ۳۶۶ روز است و
هر چهار سال یک بار اتفاق می افتد، این نقیصه برطرف شده ست. قبطیان خود
نتوانسته بودند این اشکال را برطرف نمایند، از این رو این تقویم طی قرن ها
بیش از پیش با گردش خورشید ناهماهنگ بود واختلاف پیدامیکرد و تنها هر
۱۴۶۰سال یک بار این اختلاف برطرف می شد. این گردش ۱۴۶۰سال وسیلۀ اخترشناسان
مصری کشف و شناختهشد و آن را دوران سوتیس[۵] که واژهقبطی برای ستارۀ زهره
است نام گذاشتند. تقسیم سال به چهار فصل که هر کدام به مدت سه ماه به طول
انجامد ابداع شرقیان است، نه مصریان، منجمان یونانی که خود دانش آموختگان
وپرورش یافتگانی درنزد استادان بابلی وتاحدودی مصری بوده اند،این تقسیم
سالیانه به چهارفصل راجهانگیردانسته اند،ولی این بدان معنا نیست که در فصل
بهار یا تابستان و پاییز و زمستان اقالیم (آب و هوا) و بهتر است بگوئیم
شرایط اقلیمی و آب و هوایی کرۀ زمین یکسان است،زیرا ممکن است در بخشی از
کرۀ زمین تابستان همراه با زمستان در بخش دیگری از این کره باشد.
همیشه ﺑﻪ ﻣﺎ ﮔﻔﺘﻦ ﻗﺎﺷﻖ ﻭ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﺍﺯ ﻏﺮﺏ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻬﺎ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻏﺬﺍ می خوردیم، اما ما پیش از غرب و شرق، برای خوردن غذا از قاشق استفاده می کردیم
جراحی مغز یک زن در بیش از 3000سال پیش
ظاهرا با پیدا شدن این جنازه و شواهد موجود ، جراحی مغز که یکی از سخت ترین و حساس ترین جراحی های دنیاست ، پیشینه ی تاریخی دارد.
جراحی مغز زن 40 ساله در 3600 سال قبل باستان شناسان را متحیر کرد. جنازه این زن 40 ساله در چین گواهی بر این جراحی در 3600 سال قبل می دهد. جسد این زن چینی در کنار چند مرده مومیایی شده دیگر در مقبرهای واقع در حاشیه یک رودخانه در غرب چین پیدا شده است.
باستانشناسان میگویند با متهای جمجمه این زن را سوراخ کردهاند و وجود سوراخی روی جمجمه انجام یک جراحی مغز را نشان میدهد. پزشکان باستانی با ایجاد حفره روی مغز بیماران خود بیماریهایی چون تشنج، سردرد و اختلالات روانی را درمان میکردند و این عمل جراحی بسیار دشوار و دردآور بوده است.