باغ ارم - شیراز - استان فارس
باغ ارم شیراز به طور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گورکانیان وجود داشته و با توجه به اینکه سیستم فئودالی به طور کامل بر جامعه آن دوره حاکم بوده بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم که باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حکام وقت بودهاند. احتمال میرود اتابک قراچه که از طرف سنجر سلجوقی به حکومت فارس منصوب بوده دستور احداث این باغ را داده باشد.
بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو که احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالکیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال 742 ه.ق جلوس نموده و در سال 757 ه.ق کشته شد. پس از انقراض سلسله آل اینجو به وسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالکیت سلاطین آل مظفر در آمده و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان که به دست گورکانیان کشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شکوه بوده است. از عصر صفویه به بعد، باغ ارم در نوشتههای جهانگردان، آباد و باشکوه توصیف شده است. در عهد کریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالکیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغ های شیراز مرمت گردیده است.
از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بود. خاندان جانی خان قشقایی که از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمانروایی میکردند، مدت مدیدی این باغ را در اختیار داشته و از آنجا به عنوان مقر فرمانفرمایی خود در شهر شیراز استفاده میکردهاند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی باشکوه در این باغ بنا نهادند. در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی که مالکین سابق باغ ارم بودهاند در گوشهای از این باغ به خاک سپرده شدهاند که در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملک شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ کرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملک در سال 1311 ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمت های ناتمام به وسیله ابوالقاسم خان نصیرالملک، مالک این باغ اتمام یافته است.
در آن زمان توصیفی توسط فرصتالدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده که به شرح زیر میباشد: "... بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال ...، سروهایش سر به افلاک کشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری که به واسطه دو ستون قوی پیکر برپاست و ارسیها، گوشوارهها و اتاق ها و رواق های دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزههای اطراف جویش چون خط بر گرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده سپس مرحوم حاجی نصیرالملک خریده و حکم به بنیاد عمارات مذکور داده. حاجی محمد حسن معمار... آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزودهاند. آن نیز هوایش معطر است...، خلوتی دیگر دارد که نارنجستانش نام نهادهاند. باربند و کوشکی هم برای آن قرار دادهاند."
دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: "... برای مدت لااقل 75 سال این عمارت در تصاحب خانها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مرکزی باغ به شمار میرود. در این موقع دیواری در وسط باغ احداث کردند و بدین ترتیب باغ به دو قسمت تقسیم گردید. باغ ارم محبوبیت فراوان خود را مدیون درختان مرکبات و خیابان طویلی است که در دو طرف آن سروهای باشکوه غرس گردیده و ساختمان جالب توجهی که شاهد مهمان نوازی بی دریغ ایل قشقایی بوده است. هرچند سال یک بار مقداری از درختان مرکبات بر اثر سرمای سخت از بین میروند درحالی که سروها در عرض پنجاه سال اخیر همچنان جذابیت خود را حفظ کردهاند ... ." در تهیه طرح باغ، محور طولانی آن مشخص گردیده است. امروز کوشک اصلی، هسته مرکزی این باغ و جالبتوجه ترین جنبه آن را تشکیل میدهد. اطاق های طبقه زیرین تقریباً زیرزمین است و تالار مرکزی آن را برای استراحت در روزهای گرم تابستان در نظر گرفتهاند. نهر آب مستقیماً از این تالار می گذرد و در سر راه خود قبل از اینکه به حوض بزرگی فرو ریزد استخر را پر میکند. دیوارها و کف این تالار از کاشیهای رنگین پوشیده شده است. پلکانی این طبقه را به طبقه بالاتر و به راهروهایی که به تالار بزرگ منتهی میگردد متصل میسازد. منظره جنوبی آن همان ادامه محور اصلی است و از طرف شمال چشم انداز آن را تپههایی تشکیل میدهد که در حاشیه رودخانه قرار گرفته است. در این محل نیز مانند بسیاری دیگر از ساختمان های شیراز کاشی های براق و سنگ های تراش میراث قدیم را از نو رواج میدهد. این قسمت سه گوش (سنتوری) منظرهای را متعلق به دوره ساسانیان که با کاشی های رنگی زینت شده نشان می دهد درحالی که در طبقهای که همسطح زمین ساخته شده تخته سنگ های آهکی نسخههای تحریف شدهای است از نقوش برجسته دوره هخامنشیان که در تخت جمشید دیده میشود. در سراسر این ناحیه وسیع بوته گل سرخ کمتر دیده میشود و به جای آن در گلخانه که داخل آن را با چوب به طرز پلکانی ترتیب دادهاند انواع گلها را در گلدان نگاهداری میکنند تا آنها را در نقاط اصلی در داخل کوشک و خارج آن قرار دهند."
باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصیرالملک به فرزندش رسید و پس از چندی به یکی از سران ایل قشقایی فروخته شد. سپس به تصرف دولت درآمد و به دانشگاه شیراز واگذار شد. دانشگاه شیراز مدتها به عنوان کاخ پذیرایی از آنجا استفاده می نمود. در سال های 1350_1345ه.ش این باغ با اعتبار واگذاری از طرف سازمان برنامه و بودجه و زیر نظر مسئولین وقت دانشگاه، تعمیر اساسی شده و زمین وسیعی نیز در حاشیه بلوار ارم و بلوار آسیاب سه تایی به آن افزوده شده است. امروزه باغ ارم همچنان در اختیار دانشگاه شیراز میباشد و در حقیقت به تمام مردم تعلق دارد.
دروازه قرآن - شیراز - استان فارس
دروازه قرآن یکی از دروازههای به جای مانده از دورههای قدیم در شیراز است که امروزه به عنوان یکی از آثار تاریخی این شهر به حساب میآید.
دروازه قرآن در شمال شرقی شهر شیراز در تنگ الله اکبر میان کوه چهل مقام و کوه باباکوهی قرار دارد و در واقع در خروجی شیراز بسمت شهر مرودشت واقع شدهاست.
دروازه قران آرامگاه خواجوی کرمان کمال الدین ابوالعطا محمد بند علی بن محمود کرمانی متخلص به خواجه شارع در پانزدهم شوال سال 967 هجری قمری متولد کرمان می باشد . وی در جوانی به کسب علوم متداول آن زمان و دریافتن رموزی شاعری در زادگاه خود مشغول شد . مقبره خواجه جانب غربی دروازه قران یعنی سمت راست آن به مسافت کمی بالاتر از دروازه قران در دامان کوه محوطه با صفایی است که درختان و حوض آبی قرار داردو قبر خواجو کرمانی شاعر و عارف زمان سلطان ابوسعید فرزند اولجایتو که نامش محمود بوده و به سال 753 هجری در گذشته است در آنجا واقع است .
این دروازه در ابتدا در زمان عضدالدوله دیلمی ساخته شد و قرآنی در آن جای داده شد تا مسافران با گذر از زیر آن متبرک شوند . در دوره زندیه کریم خان زند این دروازه را بازسازی کرد و اتاقی به بالای آن افزود و دو جلد قرآن بزرگ نفیس ، به خط سلطان ابراهیم بن شاهرخ تیموری ، در اتاقک بالای آن جای داد . این قرآنها ، که به «قرآن هفده من» معروفاند ، اکنون از دروازه قرآن به موزه پارس انتقال یافتهاند . دروازه قرآن در دوره قاجاریه به علت وقوع چندین زلزله دچار صدمات زیادی شد که محمد زکی خان نوری آنرا تعمیر نمود . این بنا در گذشته طاق قران نیز نامیده شدهاست . روزهای اول هرماه مردم از شهر خارج شده و از زیر این طاق عبور میکردهاند . درسال ۱۳۱۵ این بنا به دستور رضاخان ، تخریب شد . دروازه قرآن در سال ۱۳۲۸ شمسی با همت یکی از بازرگانان شیراز به نام حاج حسین ایگار معروف به اعتماد التجار ، با فاصله کمی از دروازه کهن ساخته شد . دروازه جدید در اندازه بزرگ تر ، شامل دهانه قوس تیزه دار و دو ورودی کوچک بر روی جرزهای دو طرف و اطاق مستطیل شکلی بر فراز آن برای گذاشتن قرآن ساخته شد . در این بنا ، آیاتی از قرآن را به خط ثلث و نسخ دور تا دور در دروازه قرآن نگاشتهاند ؛ در پیشانی شمالی این طاق آیه: «انّ هذا القران یهدی للتی هی اقوم» . (سوره اسراء، آیه ۹) و بر پیشانی جنوبی و سمت شهر شیراز آیه: «قل لئن اجتمعت الانس و الجنّ علی...» . (سوره اسراء ، آیه ۸۸) و در گوشه غربی طاق آیه: «انّا نحن نزّلنا الذّکر» و ادامه آیه در گوشه شرقی : «و انّا له لحافظون» (سوره حجر، آیه ۹) نوشته شدهاست .
خانه های صخره ای کندوان - اسکو -استان آذربایجان شرقی
روستای کندوان در استان آذربایجان شرقی، در 62 کیلومتری تبریز و در دهستان سهند بخش مرکزی شهرستان اسکو واقع شده است. روستای کندوان به همراه یکاپادوکیای ترکیه و داکوتای آمریکا سه روستای صخره ای جهانند اما ویژگی منحصر بفرد کندوان اینست که این روستا تنها روستای صخره ای جهان است که هنور مردم در آن ساکنند و زندگی در آن جریان دارد.
در نظر اولی که به روستای کندوان انداخته می شود یک سری مخروطهای نوک تیز دیده می شود که در سطوح غیر منظم آنها سوراخهایی وجود دارد. این مخروطها، در کنار هم بطور متراکم یا جداجدا ناگهان از دامن کوهی بلند سر برآورده و در سراشیبی تند کوه به صورت پله پله بالا رفته اند. بنای خانه های کندوان از نوع معماری صخره ای است و به قرن هفتم هجری و در بعضی موارد حتی به دوره های قبل از اسلام نیز برمی گردد. این روستا نمونه ای از ابتدایی ترین نوع زندگی بشر و همزیستی او با طبیعت به شمار می رود.
واژه کندوان از لفظ ؛کندو؛ میاید که به نوع معماری خانه های روستا برمیگردد. این خانه های کله قندی همچون سلولهای کندو زنبور عسل ساخته شده اند. البته فرم اولیه آنها به صورت طبیعی و بر اثر فوران آتشفشانهای کوه سهند ایجاد شده که این گدازه ها بر اثر قرنها برروی هم سرد و سخت و کله قندی شده اند. وجود چشمه های زیبای آب معدنی برای بیماران کلیوی و آرامش و سکوت کوهستان به اضافه هوای بسیار پاک ٬گردشگران بسیاری را سالانه به سوی این محل میکشاند. مراتع سرسبز عشایری فضای مناسبی را برای پرورش زنبور عسل و کشت گیاهان دارویی فراهم کرده که همین یک نوع محل درامدی برای روستاییان محسوب میشود.همچنین صنایع دستی مانند بافت گلیم و جاجیم و شالهای رنگین و زیبا نیز یکی دیگر از اشتغالات زنان کندوان محسوب میشود.
در تاریخ منطقه کندوان، این گونه نقل شده که نخستین کسانی که به کندوان پا گذاشته اند، ساکنان روستایی به نام حیله ور که در 2 کیلومتری غرب کندوان قرار داشته، بوده اند که در قرن هفتم هجری برای در امان ماندن از حمله مغول ها به دشتی در مقابل کندوان فعلی مهاجرت کرده اند و در طول مدت زمانی به تدریج درون کران ها را حفاری کرده و پناهگاهی امن برای خود ساخته اند.
روستای کندوان دارای مسجد، حمام، مدرسه و آسیا می باشد و کران مسجد یکی از بزرگ ترین کران های روستا را تشکیل داده است.
داخل خانه ها کوچک و ساده اما تمیز است. هر کدام به فراخور صاحبش چند اطاق کوچک دارد که با طاقچه و پرده و چند پشتی تزیین گشته است. خانه ها عموما چند طبقه هستند طبقه اول برای آغل حیوانان تعبیه شده و طبقه بعدی برای سکونت آماده میشود. خانه ها مانند روستاهای دیگر تپه ای٬ به صورت پله کانی هستند و کوچه های باریک با شیب تند آنها را به هم متصل میکند. ویژگی سکونت در دل سنگها این است که در تابستان خنک و در زمستان تا حدودی گرم میماند.البته روستای کندوان زمستان سرد و طولانی دارد به طوریکه فصل توریستی آن تنها از بهار شروع شده و تا اوایل پاییز ادامه میابد.
ارگ زیبای راین - استان کرمان
گنبد سلطانیه - استان زنجان
گنبد سلطانیه در عهد ایلخانی به دستور سلطان محمد خدابنده، هشتمین پادشاه دوره ی ایلخانی ساخته شده است. سلطانیه بعد از مراغه و تبریز سومین پایتخت دوره ی ایلخانی بوده است. نام قدیمی سلطانیه به معنی شکارگاه شاهی است و پادشاهان ایلخان از این مکان برای تفریح و شکار استفاده می کرده اند. این بنا توسط اولجایتو پسر ارغون خان بنا شده است. اولجایتو در ابتدا پیرو آیین پدری ( شمنیسم ) بوده است. سپس آیین مادر را انتخاب می کند و مسیحی می شود و اسمش را به نیکلاس تغییر می دهد. بعدها تحت تأثیر علامه حلی و یکی از همسرانش و وزیرش شیخ فضل الله مجدداً تغییر مذهب می دهد و اسلام را انتخاب نموده و نام سلطان محمد خدابنده را انتخاب می کند. سلطان محمد خدابنده این بنا را طی سال های 703 تا 713 هجری قمری می سازد. هدف از ساخت بنا این بوده که قبر علی ع را از نجف به این مکان منتقل نماید. از آنجا که نبش قبر در اسلام حرام است این عمل با مخالفت علمای نجف روبرو شد و منتفی گردید. بعد این مکان آرامگاهی برای خود سلطان محمد خدابنده می شود.
گنبد سلطانیه دارای عظمت و معماری پیچیده ای است که در نوع خود منحصر به فرد است. گنبد سلطانیه از نظر ارتفاع بعد از کلیسای سانتا ماریای ایتالیا و مسجد ایاصوفیه ترکیه سومین گنبد جهان است. با الهام گرفتن از هشت در بهشت، این بنا را هشت ضلعی ساخته اند و طول هر ضلع 17 متر است. ساختمان هشت در، هشت ایوان و هشت مناره دارد و دارای سه بخش گنبدخانه، تربت خانه و سرداب است.
تربت خانه در ضلع جنوبی واقع شده است. به این دلیل به آن تربت خانه گفته می شود که روی دیوارهای محراب روبروی در با دو خط ثلث و کوفی با استفاده از تربت امام حسین ع سوره الملک نوشته شده است. طول تربت خانه حدود 17 متر، عرض آن حدود 8 متر و ارتفاع آن 16 متر است.
کلیه دیوارهای گنبد سلطانیه کتیبه است. دور تا دور طبقه ی هم کف سوره ی فتح نوشته شده است. در شرقی، در اصلی ورودی به آرامگاه است که در بالای آن آیت الکرسی نوشته شده است. داخل ایوان طبقه ی اول سوره اخلاص ( توحید ) نوشته شده است. شش بار سبحان الله، پنج بار نام محمد ص، پنج بار نام علی ع، محمد رسول الله، سلطان ظل الله، کتیبه علی، کتیبه محمد و ... به چشم می خورد. سوره های الانبیاء، المومنون و الملک سوره هایی هستند که روی بدنه ها نوشته شده اند. کلیه دیوارهای طبقه ی اول و دوم با کتیبه هایی با نام محمد و علی و یک لوگویی به نام اتحاد پوشیده شده است.
گنبد دو دوره تزئینات دارد. دوره ی اول تزئینات آجر و کاشی هستند و دوره ی دوم گچ و نقاشی روی گچ است که روی دوره ی اول را پوشانده است.
سرداب از دیگر فضاهای جانبی گنبد است. سرداب در ضلع جنوبی و در زیر تربت خانه ساخته شده است. برخی معتقدند که سرداب پیش از ساخت گنبد ساخته شده است. سلاطین ایلخانی به پیروی از اعتقادات و آیین ایل و تبار خویش، اجساد مردگان را در گورهای سردابه ای در زیر زمین قرار می دادند و به تناسب با جایگاه اجتماعی فرد، اسباب و زیور آلات در کنار جسد دفن می کردند. هرچند طی کاووش های به عمل آمده هیچگونه شواهدی دال بر وجود قبر در سردابه به دست نیامده است اما بنابر اظهار مورخین و برخی از محققین، سلطان محمد خدابنده در همین سرداب دفن شده است.
گنبد سلطانیه 110 پله دارد که در حروف ابجد مترادف با نام علی ع است. ساختمان سه طبقه دارد. ایوان های طبقه ی اول به سمت داخل است و ایوان های طبقه ی دوم به سمت بیرون است. ارتفاع گنبد 48 متر و نیم است. قطر دهانه ی مرکزی گنبد نیز 25 متر و نیم است. پی بنای گنبد سلطانیه نیم متر است. بنابراین هرچه بالاتر می رویم به جهت کاهش وزن و فشار وارده بر دیوارها، میزان فرورفتگی ها و فضاهای خالی بیشتر می شود. از طرف دیگر وجود هشت مناره ی قرینه با هم نیروی رانشی گنبد به سمت خارج را به خوبی مهار می نماید.
دورتادور گنبد مکان هایی ساخته بودند که به آنها مناطق عام المنفعه یا ابواب البر می گفتند و اکنون چیزی از آنها باقی نمانده است. گنبد، ساختمان های اطراف و ارگ سلطنتی دارای حصاری بوده که 16 برج و بارو داشته است. گفته می شود که این حصار به همراه بخشی از کتیبه ها به دستور میرانشاه تخریب شده است.
از نکات قابل ذکر در بازدید از گنبد سلطانیه یکی این است که مرمت کاشی کاری گنبد پس از سال ها بالاخره در آبان ماه 1387 پایان پذیرفته است. نکته ی دیگر این که در زیر گنبد مجموعه ی داربست به هم تنیده ای مشاهده می شود که بیش از 35 سال پیش توسط باستان شناسان ایتالیایی ساخته شده و اکنون پس از سال ها، بی آنکه هیچ کاری در مرمت بخش های فوقانی سقف گنبد انجام شود، این داربست چشم را می آزارد.
در پایین سردر ورودی به مجموعه ی گنبد سلطانیه، موزه ی کوچکی ساخته شده است که تعدادی عکس و مقداری از اشیاء باقیمانده از دوران های گذشته که در منطقه سلطانیه کشف شده اند در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفته است.
گنبد سلطانیه در سال 1310 جزء آثار ملی ایران شناخته شد و در 24 تیرماه 1384 نیز به عنوان هفتمین اثر ماندگار ایرانی در فهرست جهانی یونسکو ثبت شده است.
معماری
در این اثر روابط معماری در دو جهت افقی و عمودی حل گردیده است ، طبق معمول حرکت عمودی بر عهده منارها قرار دارد ، بنابراین دو نوع منار می باشد ، یک نوع منار پنهان که داخل اسکلت بنا قرار دارد و نوع دوم که در قسمت فوقانی به صورت گلدسته خودنمایی می کند ، در بنای سلطانیه حرکت افقی در چهار سطح می باشد که ارتباط آنها توسط اجزاء عمودی که قبلا توضیح داده شد برقرار گردیده است ، در قسمت همکف که برای قرار دادن مرقد حضرت علی در نظر گرفته شده بود فضای بسیار وسیعی قرار دارد که برای طواف و اجراء مراسم خاص مذهبی از آن استفاده می گردید . سطح دوم که در هر یک از اضلاع ۸ ضلعی ایوانی را ایجاد کرده و به وسیله راهرو پوشیده ای به هم مرتبط می باشند که به احتمال برای استقرار خانمها جهت دیدن مراسم مذهبی تعبیه گردیده است.
سطح سوم عبارتست از غرفه های شبیه به طبقه دوم که بر روی نمای خارجی بنا ایجاد شده و دشت پیرامون در برابر آنها با زیبایی خاصی گسترده شده است ، این غرفه ها به احتمال محل جمع شدن علما و طلاب علوم دینی بوده است ، در دوران صفویه این غرفه ها را به اطاق تبدیل ساخته اند و از آنها برای سکونت طلاب استفاده کرده اند .
در تعمیرات اساسی گنبد سلطانیه این دیوارهای افزوده را که سبب سنگین شدن اسکلت بنا شده بود برداشتند و آن را به صورت نخستین آن بازگرداندند . سطح چهارم عبارت است از پشت بام بنا ، در این محل فضای مناسبی برای انجام حرکت آزاد در اطراف گنبد وجود دارد ، از این فضا برای تعمیر گنبد یا ریختن برف استفاده می شده است .
این بنا دارای هشت مؤذنه بوده که تمام آنها
خراب شده است ، این مؤذنه ها برای پخش صدای اذان و خبر بطور یکنواخت در
تمام شهر با چند نفر مؤذن تعبیه گردیده زیرا در صورت بودن یک منار به علت
وجود گنبد صدا به تمام شهر نمی رسید .
مقید بودن مسلمانان به تشخیص دقیق زمان برای انجام مراسم مذهبی را می توان
سبب ایجاد ساعت آفتابی در اسکلت این بنا دانست ، باین طریق اگر نور از
سوراخ گنبد اصلی بتابد زمان اذان ظهر است ، نوری که از پنجره های بزرگ می
تابد مبین ساعت و نور پنجره های کوچک حدود دقیقه را مشخص می ساخت ، به
احتمالی طرح هشت ضلعی بنا نیز به خاطر ایجاد چنین ساعتی بوده است . بدون شک
کشف و پیاده سازی علمی این مطلب بسیار قابل اهمیت است که متاسفانه تا کنون
توجهی بدان نشده است . در شب هم به یاری بعضی از ستاره ها که از این پنجره
ها دیده می شدند زمان را مشخص می کردند.
زمین این ساختمان از طبقات فشرده شن و ماسه به عمق تقریبی ۱۰ متر تشکیل
یافته است ، بنا روی پایه هایی مرکب از هشت جرز بزرگ حمال آجری استوار شده
است که در پلان تشکیل یک هشت ضلعی منتظم را می دهند ، طول هر یک از اظلاع
هشت ضلعی ۱۷ متر و سطح هر یک از این جرزهای باربر حدود ۵۰ متر مربع می باشد
، بار این جرزها و به کلی بار تمام بنا روی پی هایی به قطر دو متر وارد می
شود که به صورت رادیه ژنرال ایجاد شده است .
پی های این ساختمان عظیم بسیار ناچیز و سطحی است ، دلیل این امر مربوط به مقاومت عالی زمین می باشد ، نکته ای که سازندگان بنا به آن توجه داشتند ، فقط در قسمت شمال بنا است که پی ها از سطح طبیعی زمین حدود ۵/۱ متر پایین رفته است ولی در سایر قسمت ها عمق پی ها از ۵۰ – ۶۰ سانتی متر تجاوز نمی کنند ، پی های مزبور از بلوک های سنگی منظم به ابعاد ۲۰ – ۲۵ سانتی متر و ملات گچ و آهک ساخته شده است.
شاید هیچ چیز به اندازه تزئینات سلطانیه رسالت فکری هنرمند را نشان ندهد زیرا اگر اسکلت بنا در فرم و روابط تاثیر بسزایی دارد ولی برای عامه مردم قابل درک نیست و تنها همین تزئینات است که در وحله اول چشم بیننده را خیره می کند و نحوه تفکر هنرمند زمان را برای بیننده به روشنی بازگو می سازد .
طرح های نهفته در تزئینات
کلمات الله به عنوان علت غایی جهان هستی ، محمد به عنوان بنیانگذار مکتب و علی به عنوان مظهر حکومت عدل الهی با خط تزئینی به بیننده القا می شود . بر روی پاقوس گنبد با ترکیب کاشی الوان که از رنگ سرد استفاده گردیده به خط بنائی ترکیبی از کلمات الله ، محمد و علی ایجاد گردیده ، این طریقه در بدنه مناره ها هم به کار رفته است. در داخل فضا بر روی دیواره های ایوانهای داخلی نیز به خط بنایی با ترکیب کاشی آبی و آجر کلمات الله محمد و علی نقش شده است ، در یک سری تقسیم بندی کاملا ریاضی و با ایجاد مدول های متنوع بعضی از شعار های اسلامی همچون " لا اله الا الله - سبحان الله " به خط بنائی نوشته شده است ، در همین زمینه از کلمه علی نیز ترکیبهای پیچیده ریاضی عرضه شده که نمونه های آن را در تزئینات کاشی کاری میابیم .
به نظر می رسد در تزئین کاشی ها فقط رنگ آبی مورد نظر بوده ولی به علت عدم امکانات تکنیکی رنگهای متنوعی از آبی سیر تا آبی آسمانی و حتی سبز پررنگ مایل به آبی بوجود آمده است ، ترکیب کلی این رنگها در گنبد اصلی ، رنگ فیروزه ای بسیار زیبایی ایجاد می کند که این نوع رنگ ها در ترکیبات داخلی گنبد هم مورد استفاده قرار گرفته است .
موقعیت جغرافیایی
استان زنجان، شهر سلطانیه. " 02 '26 ْ36 شمالی و "40 '47 ْ48 شرقی. ارتفاع از سطح دریا 1786 متر.
دسترسی
گنبد سلطانیه در 36 کیومتری شرق زنجان و در مسیر جاده ی قدیم قزوین، تاکستان – زنجان واقع شده است. اگر از تهران و از طریق اتوبان قزوین – زنجان به مقصد سلطانیه حرکت می فرمایید لازم است قبل از رسیدن به محاذات سلطانیه از اتوبان خود را به جاده قدیم قزوین – زنجان برسانید. آسفالت این مسیر مطلوب است.
اگر از استان های کرمانشاه یا همدان قصد بازدید گنبد سلطانیه را کردید، می توانید مسیر همدان، کبودرآهنگ، شیرین سو، قیدار و سلطانیه را انتخاب فرمایید. این مسیر کاملاً آسفالت، یک بانده و دوطرفه است.